برای سلامتی امام زمان صلوات

برای سلامتی امام زمان صلوات
ولایت

اصول ارتباط حکومت با مردم از ديدگاه نهج البلاغه

مقدمه ارتباط و تعامل متقابل حکومت و رعيت يکي از مهم ترين ارتباطات اجتماعي انسان به شمار مي رود، حاکميت و نظام سياسي گردانندگان و محورهاي اصلي نظام اجتماعي هستند، زيرا حاکمان مديريت جامعه، حفظ نظم و امنيت و سياست گذاري هاي کلان مملکتي را عهده دار مي باشند، لذا حاکميت در پيشرفت و تکامل جامعه و همچنين در انحطاط و عقب ماندگي جامعه نقش اساسي دارد. معمولاً مردم تحت تأثير حکومت بوده و در عرصه هاي مختلف زندگي از حاکميت تبعيت مي نمانيد. پيامبر اکرم (ص) در اين زمينه مي فرمايند: صنفان من امتي اذا صلحا صلحت امّتي و اذا فسدا فسدت امتي، قيل: و من هما؟ قال: الفقهاء و الامراء امام علي (ع)، حاکم و شخص اول کشور را داراي نقش محوري در نظام سياسي – اجتماعي مي داند که با نظارت بر تمام امور هر کدام را به مسير خاص خود هدايت مي کند، امام (ع) وقتي مردم را براي مبارزه با يک عده اي کوچک که نظم بخش هايي از کشور را به هم زده و سلب امنيت کرده بودند، دعوت کرد، مردم سرپيچي کردند و گفتند: اگر شما برويد ما نيز با شما خواهيم رفت؛ امام در پاسخ آنها فرمودند: و لا ينبغي لي أن ادع الجند و المصر و بيت المال و جباية الأرض و القضاء بين المسلمين و النظر في حقوق المطالبين ثم اخرج في کتيبة اتبع اخري أتقلقل تقلقل القدح في الفارغ و انّما انا قطب الرّحي تدور عليّ و أنا بمکاني، فإذا فارقته استحار مدارها و اضطرب ثقالها هذا لعمرالله الرأي السوء براي من سزاوار نيست که لشکر، شهر، بيت المال، جمع آوري ماليات، قضاوت ميان مسلمين و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته اي بيرون شوم و به دنبال دسته اي به راه افتم و مانند تير ناتراشيده به اين طرف و آن طرف سر گردان شوم. من مانند محور سنگ آسياب بايد بر جاي خود استوار بمانم تا همه امور کشور پيرامون من و به وسيله من به گردش درآيند. اگر من از محورخود دور شوم، مدار آن مي لرزد وسنگ زيرين آن فرو مي ريزد.به خدا سوگند که پيشنهاد بسيار بدي است. زماني که خليفه دوم «عمر» براي شرکت در جنگ با ايرانيان از امام علي(ع) مشورت خواست ايشان خليفه را از مشارکت در جنگ منع نمود و فرمود که رهبر و پيشوا نقش اساسي و محوري دارد،اگر شما در جنگ کشته شوي، شيرازه سپاه مسلمانان از هم مي پاشد.عين پاسخ امام علي(ع)چنين است: و مکان القيم بالأمر مکان النظام من الخزر و يضمه، فإن قطع النظام تفرق و ذهب ثم لم يجتمع بحذافيره ابداً و العرب اليوم و ان کانوا قليلاً، فهم کثيرون بالاسلام و عزيزون بالاجتماع فکن قطباً و استدر الرحي بالعرب جايگاه رهبر و شخص اول مملکتي مانند ريسمان محکمي است که مهره ها را متحد ساخته و به هم پيوند مي دهد. اگر اين رشته ازهم گسست،مهره ها را متحد ساخته و به هم پيوند مي دهد.اگر اين رشته از همه گسست، مهره هاپراکنده شده وهرکدام به سويي خواهد افتاد و سپس هرگز جمع آوري نخواهند شد. عرب امروز گر چه اندک اند، اما به نعمت اسلام فراوان و با اتحاد نيرومندند، پس مانند محور آسياب جامعه را به گردش درآور و با کمک مردم جنگ را اداره کن. محوريت رهبران اول مملکتي را مي توان به مديران و کارگزاران سطح پايين حکومتي نيز تعميم داد که در اين صورت واليان، فرمانداران و حتي مدير يک اداره در رشد و شکوفايي يا در انحطاط و سقوط قلمرو مسؤوليت خويش نقش محوري و اساسي دارند، از ديدگاه امام علي (ع) هر گونه کم کاري و خلافي که توسط کارگزاران نظام، انجام پذيرد علاوه بر مسؤوليت متصدي مستقيم آن عمل، شخص اول و رهبر کشور نيز مسؤول بوده و در اعمال کارگزاران خويش شريک است. امام علي(ع) خطاب به يکي از فرماندهان خود که با مردم «قبيله بني تميم» بدرفتاري کرده بود، مي فرمايد: و قد بلغني تنمرک بني تميم و غلظتک عليهم، ... فارنع ابا العباس، رحمک الله فيما جري علي لسانک و يدک من خير و شر فإنّا شر يکان في ذالک و کن عند صالح ظني بک ولا يفيلنّ رأيي فيک بدرفتاري و خشونت تو را با «قبيله بني تميم»به من گزارش داده اند،... پس اي اباالعباس، مدارا کن. اميد است آنچه از زبان و دست تو، از خوب و بد جاري شود، خدا شما را بيامرزد، چرا که من با شما در اين گونه رفتارها شريکم، سعي نما تا خوش بيني من نسبت به شما استوار بماند و نظرم بر نگردد. با توجه به مقدمه فوق و اهميت نقش حاکميت و نظام سياسي در جامعه بشري، اصول اساسي حکومت داري را از ديدگاه نهج البلاغه بررسي مي کنيم، امام علي (ع) در نهج البلاغه مراعات کردن چند اصل اساسي و بنيادي را براي حاکمان و رهبران جامعه ضروري دانسته اند: اصول ارتباط حکومت با مردم 1- اصل عدالت و پرهيز از ظلم و ستمگري در صفحات تـاريخ نام عـلي(ع) عجين با عدالت است. انديشمندان مسلمان و غير مسلمان بر اين باورند که علي(ع) به خاطر شدت عدالتش به شهادت رسيد. تاريخ بشر تاکنون در عدالت نظير امام علي(ع) را به خود نديده است. شهرت علي (ع) در عدالت به خطر اصرار و پافشاري آن حضرت در سراسر زندگي به ويژه سيره سياسي خويش، بر اصل عدالت است. در فرهنگ سياسي امام علي هيچ امري به اندازه عدالت در تداوم و استمرار حکومت و پيشرفت جامعه نقش ندارد؛ چنانچه هيچ امري به اندازه ظلم و ستم استوانه هاي نظام را فرو نمي ريزد. امام علي(ع) وقتي که به اصرار مردم حکومت را پذيرفت، معتقد بود که سيستم نظام سياسي، اجتماعي بر اساس عدالت تنظيم نشده است بلکه بر معيار رفاقت و روابط خويشاوندي پايه ريزي گرديده است. لذا امام علي (ع) تصميم گرفت که کل سيستم را به هم بريزد و مجموعه جديدي را بر مبناي عدالت و لياقت بنا سازد تا هر چيزي در مکان واقعي خود و هر فرد در مقام لايق خويش قرار گيرد، امام (ع) در يکي از خطبه هاي خود بعد از گرفتن خلافت و حکومت چنين مي فرمايد: والذي بعثه بالحقّ لتبلبلنّ بلبله و لتغربلنّ غربله، ولتساطنّ سوط القدر حتي يعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم وليسبقنّ سابقون کانوا قصروا و ليقصرنّ سباقون کانوا سبقوا سوگند به خدايي که پيامبر (ص) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمايش مي شويد، چون دانه اي که در غربال ريزند، يا غذايي که در ديگ گذارند، به هم خواهيدريخت وزير و روخواهيد شد، تا آن که پايين به بالا و بالا به پايين رود، آنان که سابقه اي در اسلام داشتند و تا کنون منزوي بودند، به سر کار مي آيند و آنهايي که به ناحق پيشي گرفته اند عقب زده خواهند شد. امام علي (ع) عقيده دارد که نبود عدالت و وجود ظلم و نظام سياسي تمام امور ديني و دنيايي مردم را آشفته مي سازد و جامعه را از مسير اصلي منحرف کرده و شيرازه اجتماع را از هم مي پاشاند، لذا ايشان در يکي از خطبه هاي خود، راجع به پيامدهاي سياست ها و اعمال ظالمانه حکومت بني اميه مي فرمايد: والله لايزالون حتي لا يدعوا الله محرماً الا استحلّوه و لا عقداً الا حلّوه. و حتّي لا يبقي بيت مدر و لا وبر الا دخله ظلمهم و نبا به سوء رعيهم و حتي يقوم الباکيان يبکيان، باک يبکي لدينه وباک يبکي لدنياه، وحتي نصره احدکم من احدکم کنصرة العبد من سيده، اذا شهد اطاعه و اذا غاب اغتابه سوگند به خدا، بني اميه چنان به ستمگري و حکومت ظالمانه ادامه مي دهند که هيچ حرامي باقي نماند جز آن که حلال شمارند و هيچ پيماني نماند مگر آن که همه را بشکند و هيچ خيمه و خانه اي باقي نماند جز آن که ستمگري در آن راه بيابد و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها کوچ دهد تا آن که در حکومتشان دسته اي براي دين خود که آن را از دست داده اند و دسته اي براي دنياي خود که به آن نرسيده اند گريه مي کنند و ياري خواستن يکي از ديگري چون ياري خواستن برده از ارباب خويش است که در حضورش اطاعت و در غيبتش بدگويي مي کند. در حکومت بني اميه هر کس به خدا اميدوارتر باشد بيش از همه رنج و مصيبت مي بيند، پس اگر خداوند سلامتي و عافيت بخشيد، قدرشناس و اگر به بلا و گرفتاري دچار شديد شکيبا و صبور باشيد که سرانجام پيروزي با پرهيزکاران است. امام علي(ع) به عنوان بالاترين شخصيت سياسي و رهبر کشور اسلامي که به اهميت و ضرورت عدالت و لزوم پرهيز از ظلم و ستمگري در نظام سياسي آگاهي کامل دارد، و عدالت را اولويت اول و سرلوحه کار خويش قرار داده است، در يکي از خطبه هاي ارزشمند خود مي فرمايد: والله لان أبيت علي حسک السّعد ان مسهداً، و اجر في الاغلال مصفدا، احّ الي من ان القي الله و رسوله يوم القيامة ظالماً لبعض العباد و غاصباً لشيءٍ من الحطام. و کيف اظلم احداً لنفسي يسرع الي البلي قفولها و يطول في الثري حلولها ... والله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاکها علي أن اعصي الله في نمله اسلبها جلب شعيره ما فصلت به خدا سوگند اگر تمام شب را روي خارهاي سعدان به سر برم و با غل و زنجير به اين طرف و آن طرف کشيده شوم، برايم گواراتر است، تا خدا و پيامبرش را در حالي ملاقات کنم که بر بعضي از بندگان ستم و چيزي از اموال عمومي را غصب کرده باشم. و چگونه به خاطر نفسي که رو به فرسودگي است و زمان ماندنش در خاک طولاني است بر کسي ظلم و ستم نمايم؟ ... به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرماني کنم و پوست جويي را از مورچه اي بستانم و به ناحق بربايم، چنين نخواهم کرد. اين نگرش از عدل و ظلم را که امام (ع) تصوير کرده است، اگر با بينش اعتقادي و ديني نيز همراه شود و در نظام سياسي اجتماعي و در اداره جامعه انساني به کار گرفته شود، با سرعتي شگرف و باورنکردني جامعه انساني را به سوي رشد، توسعه و کمال انساني هدايت خواهد کرد. امام علي (ع) رهبران ظالم و حاکمان ستمگر را بدترين افراد امت، مددکاران ظالمان و برادران گناه کاران مي داند و زشت ترين پديده را ظلم حاکمان مي شمارد، ايشان خطاب به خليفه سوم مي فرمايد: و انّ شرّ الناس عند الله مام جائر، ضلّ و ضلّ به ، فأمات سنّة مأخوذة و احيي بدعة متروکة بدترين و منفورترين مردم در نزد خداوند حاکم ستمگر است که خود گمراه است و موجب گمراهي ديگران نيز مي شود، سنت هاي حسنه و پذيرفته شده را مي ميراند و بدعت هاي فراموش شده را دوباره زنده و احيا مي کند «سنت هاي جاهلي را دوباره در جامعه رواج مي دهد.» 2- اصل لياقت و شايسته سالاري از ديدگاه امام علي(ع) لياقت و شايستگي حاکمان و رهبران سياسي مهم ترين اصل براي اداره جوامع بشري است، به اعتقاد ايشان در درجه اول رهبري جامعه و به شخص اول مملکتي و بعد به ترتيب کليه پست هاي مديريتي، تخصصي هستند. لذا رهبر و تمام کارگزاران حکومتي بايد لياقت و شايستگي لازم را نسبت به منصب واگذار شده داشته باشند. از منظر امام علي(ع) اگر افراد و کارگزاران نظام سياسي از شايستگي برخوردار نباشند، جامعه از مسير رشد و پيمودن راه پيشرفت و تکامل بازخواهد ماند و انحطاط و عقب ماندگي دچار خواهد شد، ايشان رهبري و مديريت جامعه و اداره آن را به سنگ آسياب و محور آن تشبيه کرده و معتقد است که درصورت بزرگ بودن سنگ و ناتوان بودن محور، سنگ هرگز نمي چرخد و در نتيجه محور خواهدشکست.امام علي(ع) در خطبه معروف شقشقيه ضمن بيان لياقت وشايستگي خودبراي تصدي خلافت و رهبري جامعه مي فرمايد: امّا والله لقد تقصمها فلانٌ و انّه ليعلم ان محلي منها محل القطب من الرحي عنّي السيّل و لا يرقي الي الطّير آگاه باشيد، به خدا سوگند فلاني جامه خلافت را بر تن کرد، در حالي که مي دانست جايگاه من نسبت به حکومت مثل محور آسياب به سنگ آسياب است که دور آن مي چرخد، او مي دانست که سيل علوم از دامن کوهسارم جاري است. امام علي (ع) براساس اصل لياقت و شايسته سالاري در نظام سياسي و نهاد حکومتي بعد از به دست گرفتن قدرت و حکومت تقريباً تمام کارگزاران عالي رتبه سابق را که بر اساس رفاقت و روابط خويشاوندي گماشته شده بودند، از مناصب حکومتي برکنار کرد و افراد شايسته و باکفايت را به جاي آنان منصوب نمود، که بسياري از اين عزل و نصب ها موجب تضعيف حکومت و قدرت امام علي (ع) و باعث تقويت دشمنان او گرديد. امام علي(ع) با آن که از نتايج و پيامدهاي اصلاحات اداري آگاهي کامل داشت، ولي حاضر نشد به خاطر تثبيت پايه هاي قدرت خويش بر خلاف اصل لياقت و شايسته سالاري گام بردارد و از برکناري افراد فاسد و بي کفايت منصرف شود. امام علي(ع) حتي به کارگزاران خويش دستور داد که اين اصل رادر مورد افراد زير دست خود اجرا و عملي نمايند. ايشان خطاب به مالک اشتر (والي مصر) مي فرمايد: ثمّ انظر في امور عمالک فاستعملهم اختباراً و لا تولهم محاباتاً و أثرتاً فانهما جماع من شعب الجور و الخيانة و توخ منهم اهل التجربة و الحياء من أهل البيوتات الصالحة و القدم في الاسلام المتقدمة ، فإنّهم اکرم اخلاقاً و أصحّ اعراضاً و اقلّ في المطامع اشرافاً و ابلغ في عواقب الامور نظراً سپس در امور کارمندانت بيانديش و پس از آزمايش به کارشان بگمار و با ميل شخصي و بدون مشورت با ديگران آنان را به کارهاي مختلف وادار نکن، زيرا نوعي خيانت و ستمگري است. کارگزاران حکومتي را از ميان مردم با تجربه، با حيا و از خاندان پاکيزه وباتقوي که در مسلماني سابقه درخشاني دارند انتخاب کن، زيرا اخلاق آنان گرامي تر، آبروي شان محفوظ تر، طمع ورزي شان کمتر و آينده نگري شان بيشتر است. اصل لياقت که از اصل اصيل عدالت سرچشمه مي گيرد به هيچ قيمتي حتي به بهاي به خطر افتادن اصل حاکميت قابل اغماض نيست؛ زيرا هدف اصلي حاکميت و نظام سياسي اقامه عدل است و زير پا گذاشتن عدالت در واقع نقص غرض خواهد بود. لذا امام علي (ع) تضعيف حکومت خويش و چندين جنگ خونين تحميلي را پذيرفت اما حاضر نشد که از عزل افراد بي کفايت دست بردارد و همچنين حاضر نگرديد که افراد ناشايست را در مناصب حکومتي بگمارد، ايشان در مورد انتخاب قاضي که يکي از حساس ترين مقام حکومتي است، خطاب به مالک اشتر والي و استاندار مصر مي فرمايد: ثم اختر للحکم بين الناس أفضل رعيتک في نفسک ممّن لا تضيق به الامور و لا تمحکه الخصوم و لا يتمادي في الذلة و لا يحصر من الفي الي الحقّ اذا عرف ... فانظر في ذلک نظراً بليغا، فإنّ هذا الديّن قد کان اسيراً في ايدي الاشرار، يعمل بالهوي، و تطلب به الدنيا سپس از ميان مردم شايسته ترين فرد را براي قضاوت انتخاب کن؛ کسي که مراجعه فراوان او را به ستوه نياورد و برخورد مخالفان او را خشمناک نسازد و در اشتباهش پافشاري نکند و بازگشت به حق پس از آگاهي، براي او دشوار نباشد ... در فرماني که دادم نيک بيانديش و بدان که همانا اين دين در دست بدکاران اسير گشته بود که به نام دين به هواپرستي پرداخته و با دادن دين،دنياي خود رابه دست مي آوردند. امام علي (ع) به همان اندازه که به سپردن امور به افراد لايق و شايسته تأکيد دارد، به همان ميزان نسبت به حاکميت اشخاص نالايق و بي کفايت هشدار داده است که حاکميت افراد پست و ناشايست در انحطاط و عقب نگه داشتن جامعه نقش اساسي و محوري دارد. ايشان پس از خود نگران جامعه اسلامي بوده و از به دست گرفتن امورتوسط افراد پست و بي کفايت به شدت تأسف مي خورد و مي فرمايد: و لکنّني آسي ان يلي امر هذه الامة سفهاؤها و فجّارها ، فيتّخذوا مال الله دولاً، و عباده خولاً، و الصالحين حرباً و الفاسقين حزباً و لکن از اين اندوهناکم که بي خردان و تبهکاران اين امت حکومت را به دست گيرند، آن گاه مال خدا را دست به دست گردانند، بندگان او را به بردگي کشند، با نيکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه شوند. اين اصل اساسي را با يک توصيه و سفارش امام علي(ع) در مورد شايسته سالاري به پايان مي بريم: «لا تؤثر دنياً علي شريف» يعني ناکس پست را بر کسي شريف که حسب و نسب دارد ترجيح مده. 3- اصل نظارت و پاسخ گويي امام علي (ع) يکي از خصوصيات و وظيفه اصلي حاکميت را نظارت و کنترل کارگزاران حکومتي مي داند تا کارهاي ناشايست، خلاف قانون و ضد منافع مردم در سطح نظام سياسي انجام نگيرد، زيرا گاهي گزارش غلط و تملق اطرافيان و غرور قدرت موجب مي شود که رهبران سياسي تصور نمايند که تمام کارها بر وفق مراد و به نحو احسن در حال انجام است و واقعيت آنچه مي گذرد بر رهبران پوشيده مي ماند. لذا حضرت امام علي (ع) اعتقاد دارد که بايد کيفيت کارگزاران مورد ارزيابي قرار گيرد و به هر شخص به ميزان لياقت و کارايي او اهميت داده شود و از طريق تشويق و تنبيه بر عملکرد آنها نظارت شود. در اين صورت افراد درستکار به انجام دادن بهتر وظايف خود دلگرم شده و مديريت هاي ضعيف و بي کفايت به تدريج کنار گذاشته خواهدشد. ايشان خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: و لا يکوننّ المحسن عندک بمنزلة سواء فإنّ ذلک تزهيداَ لأهل الاحسان في الاحسان و تدريباً لأهل الاساءة في الاساءة مبادا نکوکار و بدکار در نظرت مساوي و برابر آيد، زيرا اين کار رغبت نکوکار را در نيکي کم مي کندو بدکار را به انجام دادن کارهاي زشت تشويق و وادار مي سازد. امام علي(ع) مستي غفلت و غرور قدرت را بسيار غافل کننده تر از مستي شراب مي داند، لذا تنها به نظارت تشويقي و تنبيهي اکتفا نمي کند و معتقد است که بر کليه کارگزاران حکومت و نظام سياسي از خويش و بيگانه گرفته تا افراد لايق و باتقوي، بايد ناظر و مأمور مخفي گذاشته شود و تمام اعمال آنها تحت نظارت وکنترل شديدقرارگيرد. ايشان خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: ثمّ تفقد أعمالهم وابعث العيون من أهل الصدق و الوفاء عليهم، فإن تعاهدک في السرّ لأمورهم حدوده لهم علي استعمال الامانة والرفق بارعية و تحفظ من الاعوان، فانّ أحد منهم بسط يده الي الخيانة، اجتمعت بها عليه عندک اخبار عيونک، اکتفيت بذلک شاهداً فبسطت عليه العقوبة في بدنه سپس رفتار کارگزاران را بررسي کن و جاسوساني راستگو و وفادار بر آنها بگمار که مراقب و بازرسي پنهاني تو از کار آنان، سبب امانت داري و مهرباني با رعيت خواهد بود، و از همکاران نزديکت به شدت مراقبت کن و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت راتأييدکرد،به همين مقدار گواهي قناعت، و او را کيفر کن. امام علي(ع) معتقد است که در نظام سياسي بايد تمام راههاي تخلف و خيانت را بست و با متخلفين و سوء استفاده کنندگان به شدت برخورد کرد، و شخص متخلف هر کسي که باشد، بايد مجازات شود، لذا ايشان پسر عموي خويش« عبدالله بن عباس» را که از ياران نزديک آن حضرت محسوب مي شد، زماني که مرتکب خلافي شده بود شديداً مورد مؤاخذه قرار داده و مي فرمايد: أما بعد فإنّي کنتُ أشرکتک في امانتي و جعلتک شعاري و بطانتي، و لم يکن رجل من اهلي أوثق منک في نفسي لمواساتي و موارزتي و أداء الامانة اليّ، فلماّ رأيت الزمان علي ابن عمک قد کلب و العدوّ قد حرب و امانة الناس قد خزيت و هذه الامة قد فنکت و شغرت، قلبت لانِ عمّکَ ظهر المجن ففارقته مع المفارقين، و خزلته مع الخاذلين، و خنته مع الخائنين ... فائق الله واردد الي هؤلاء القوم اموالهم فانک ان لم تفعل ثم امکنني الله منک لاعذرن الي الله فيک، ولأضربنّک بسيفي الذي ما ضربت به احداً الا دخل النار، والله لو ان الحسن و الحسين فعلا مثل الذي فعلت، ما کن لهما عندي هوادة، و لا ظفراً منّي بإرادة حتي آخذ الحق منهما و ازيح الباطل عن مظلمتهما همانا من تو را در امانت خود شرکت دادم و هم راز خود گرفتم و هيچ يک از افراد خاندانم براي ياري و مددکاري و امانت داري چون تو مورد اعتمادم نبود. آن هنگام که ديدي روزگار بر من سخت گرفته و دشمن بر من هجوم آورده، امانت مسلمانان تباه و امت اختيار از دست داده و پراکنده شدند، پيمان خود را با من شکستي و از من فاصله گرفتي و هماهنگ با ديگران از ياري من دست کشيده و همراه خيانتکاران به من خيانت کردي ... پس از خدا بترس و اموال آنان را بازگردان که اگر چنين نکني و خدا به من فرصت دهد تا بر تو دست يابم تو راکيفر خواهم داد که نزد خدا عذرخواه من باشدو با شمشيري تو را مي زنم که به هرکس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا، اگر حسن و حسين چنان مي کردند که تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آن که حق را از آنان باز پس مي گرفتم و باطلي را که به ستم پديد آمده نابود سازم. امام علي(ع) علاوه بر سيستم نظارتي تشويق و تنبيه و کنترل مخفي، نظارت عمومي و مردمي را بهترين شيوه نظارت بر کارگزاران حکومتي مي داند. لذا در هنگام معرفي واليان و حاکمان مناطق به طور صريح و آشکار مردم را به عنوان ناظر بر کارکرد آنها معرفي مي نمود، و از مردم مي خواست که اگر حاکم خلافي را مرتکب گرديد از او اطاعت نکنيد و مراتب را گزارش دهيد، امام هنگام معرفي عبدالله بن عباس به عنوان حاکم بصره خطاب به مردم فرمود: يا معاشر الناس، قد استخلفت عليکم عبدالله بن عباس، فاستمعوا له و اطيعوا امره ما اطاع الله و رسوله فان احدث فيکم او زاغ عن الحق، فاعلموني اعزله عنکم اي گروه مردمان، من عبدالله بن عباس را جانشين خود بر شما قرار دادم، سخن او را بشنويد و فرمان او را اطاعت کنيد، البته تا زماني که او فرمان خدا و رسول خدا را اطاعت مي کند و اگر در ميان شما بدعتي پديد آورد، يا از مسير حق منحرف گرديد، بدانيد و آگاه باشيد که او را از فرماندهي شما عزل و برکنار خواهم کرد. در مورد عزل کارگزاران خاطي در زمان حکومت امام علي(ع) يک نمونه عيني را متذکر گرديده و بحث خود را در پيرامون اين اصل به پايان مي برم. سوده يکي از زنان آگاه آن روز براي شکايت از حاکم شهر خود، خدمت امام علي(ع) رسيد. حضرت بلافاصله قلم و قطعه پوستي بيرون آورد و فرمان عزل آن حاکم را صادر کرد و به دست خود سوده براي حاکم معزول فرستاد. متن حکم امام (ع) چنين است: بسم الله الرحمن الرحيم، «قد جاءتکم بيّنه من ربّکم فأوفوا الکيل والميزان و لا تبخصوا الناس اشياءهم و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها، ذلکم خير لکم ان کنتم مؤمنين» فإذا قرأت کتابي هذا فاحتفظ بما في يدک من عملنا حتي يقدم عليک من يقبضه منک به نام خداوند بخشنده مهربان، «همانا دليل روشني از جانب پروردگارتان آمد، پس تمام کنيد پيمانه و ترازو را و از مردمان چيزهاي شان را کم نکنيد و در زمين پس از اصلاح فساد نکنيد، اين براي شما بهتر است اگر از مؤمنان باشيد.» هرگاه نامه مرا خواندي، آنچه از کار ما در دست توست حفظ کن تا کسي به سراغت آيد و آنها را از دست تو بگيرد. 4- اصل عطوفت و پرهيز از خشونت امام علي(ع) معتقد است که حکومت بايد بر اساس صلح و زندگي مسالمت آميز و با منطق انساني پايه گذاري شود؛ حاکميت جامعه حق ندارد به بهاي ريختن خون انسان ها پايه هاي قدرت خويش را تحکيم بخشد. از منظر ايشان هر کدام از رهبران جامعه که موجب قتل انسان بي گناه شود بايد قصاص گردد. در تاريخ حکومت علي(ع) حتي يک مورد نمي توان پيدا کرد که ايشان آغازگر جنگ باشد و قبل از اتمام حجت و مباحث عقلي و منطقي دست به شمشير زده باشد. حتي زماني که جنگ را آخرين راه تشخيص مي داد به ياران خود توصيه مي کرد که آغازگر جنگ نباشند. ايشان خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: ولا تدفعنّ صلحاً دعاک اليه عدوّک والله فيه رضي، فإنّ في الصّلح دعة لجنودک، و راحةً من همومک و امناً لبلادک، ... اياک و الدماء و سفکها بغير حلها، فإنّه ليس شيء ادني لنقمه و لا اعظم لتبعه و لا احري بزوال نعمه و انقطاع مده، من سفک الدماء بغير حقّها، والله مبتدي بالحکم بين العباد فيما تسافکوا من الدماء يوم القيامه، فلا تقويّن سلطانک بسفک دم حرام هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودي خداوند در آن است رد نکن که آسايش رزمندگان، آرامش فکري تو و امنيت کشور در صلح تأمين مي شود، ... از خونريزي بپرهيز و از خون ناحق پروا کن که هيچ چيز همانند خون ناحق کيفر الهي را نزديک و مجازات را بزرگ نمي کند و نابودي نعمت ها را سريع و زوال حکومت را نزديک نمي گرداند. روز قيامت خداوند قبل از رسيدگي اعمال بندگان در مورد خون هاي به ناحق ريخته شده قضاوت و داوري خواهد کرد، پس با ريختن خون حرام حکومت و قدرت خود را تقويت نکن. از منظر امام علي(ع) حاکمان بايد سعه صدر و تحمل عقايد و افکار مخالف را داشته باشند و با مردم با مهر و عطوفت برخورد نمايند تا مردم در سايه حکومت احساس امنيت و آرامش کرده و با دلگرمي بيشتر به سازندگي مشغول شوند. نظام سياسي بايد نسبت به ملت عفو و اغماض را پيشه خود ساخته و خطاهاي مردم را نسبت به حکومت ناديده بگيرد.ايشان خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: و اشعر قلبک الرحمة للرعية و المحبة لهم و اللطف بهم، و لا تکوننّ عليهم سبعاً ضارياً تغتنم أکلهم فإنّهم صنفان امّا اخٌ لک في الدين او نظير لک في الخلق، يفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و يؤتي علي أيديهم في العمد و الخطاء، فاعطهم من عفوک و صفحک مثل الذي تحب و ترضي ان يعطيک الله من عفوه و صفحه مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار بده، و با همه دوست و مهربان باش، هرگز مانند حيوان شکاري مباش که خوردن آنان را غنيمت داني، زيرا مردم دو دسته اند، دسته اي برادر ديني تو و دسته اي ديگر همانند تو در آفرينش، اگر گناهي از آنان سر مي زند يا علت هايي بر آنان عارض مي شود، خواسته يا ناخواسته اشتباهي مرتکب مي شوند، آنان را ببخش و سهل گير باش. 5- اصل حفظ نظم و امنيت و دفاع از مردم و تماميت ارضي يکي از اصول اساسي حکومت داري حفظ نظم و امنيت داخلي و دفاع از مردم و تماميت ارضي در برابر متجاوزان خارجي است. امام علي (ع) در مورد نظاميان که متصدي امور امنيتي و دفاعي و يکي از مهم ترين ارکان حاکميت است، مي گويد نظاميان بايد در جهت تأمين امنيت و دفاع از مردم به کار گرفته شوند نه در جهت حفظ تاج و تخت پادشاهان و سرکوبي مردمان. ايشان خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: فالجنود بإذن الله حصون الرعية و زين الولاة و عزّ الدين و سبل الامن، و ليس تقوم الرعية الابهم، ... فولّ من جنودکم انصحهم في نفسک الله و لرسوله و لإمامک، و انقاهم جيباً، و افضلهم حلماً، ممّن يبطئ عن الغضب و يستريح الي العذر و يرأف بالضعفاء و ينبؤ علي الاقوياء ارتشيان به فرمان خدا، براي رعيت دژهاي محکم واستوار و براي حاکمان زينت و وقار هستند. عزت دين، امنيت راه ها و قوام مردم به ارتش و سپاهيان است، ... لذا براي فرماندهي سپاه کسي را انتخاب کن که خيرخواهي او براي خدا و پيامبر و امام تو بيشتر، دامن او پاک تر و شکيبايي او بيشتر باشد، از کساني که دير به خشم مي آيند و عذر پذيرند، با ناتوان مهربان و با قدرتمندان جدي برخورد نمايد. نتيجه: کل جامعه يک سيستم منسجم و منظم است که داراي زيرمجموعه ها و نهادهاي کوچک تري است، امام علي(ع) عقيده دارد که قوانين نهادها و زيرمجموعه ها و وظايف و کارکرد آنها بايد به گونه اي تنظيم شوند که هر چيز و هر کس در جاي مناسب خويش قرار گيرد. نهاد حکومت که يکي از مهم ترين نهادهاي اجتماعي است بايد بر مبناي عدالت، شايسته سالاري و تخصص گرايي انتخاب شود. اگر اصل عدالت در سرلوحه کار حاکمان و رهبران سياسي قرار گيرد، مي تواند جامعه را به توسعه، رشد و کمال برساند و الا موجب سقوط و انحطاط جامعه خواهد شد. به اميد آن روز که حاکم و ولي واقعي انسان ها مهدي منتظر، عدالت گستر جهان و منجي عالم بشريت از پشت پرده غيبت ظهور کرده و جهان را از ظلم و استبداد برهاند و با حکومت عادلانه خود صلح و عدالت را در عالم بشريت حاکم سازد.

منبع :http://www.imamhadi.com


نظرات شما عزیزان:

سجاد
ساعت14:28---19 ارديبهشت 1391
سلام این روزا کمتر اینطور وبلاگ هایی پیدا میشه. که در مورد امام ها حرف بزنه

منم یه وبلاگی دارم اگه دوست داشی سری بزن.
پاسخ:باسلام.................زندگی در راه امامان افتخاری است که درآن باید قدم گذاشت و وبلاگ شما هم زیباست و باتشکر از حضور سبزتون................یا علی مدد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 17 / 2 / 1391برچسب:اصول ارتباط حکومت,با مردم,از دیدگاه نهج البلاغه, ] [ 5:25 ] [ بهزاد رحیمی صالح ] [ ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ مریدان امام علی ع خوش آمدید
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

با سلام ......وبلاگ من را با نام {برای سلامتی امام زمان صلواتwww.hidar1390.LOXBLOG.COM لینک کنید و بعد آدرس وبلاگ خود را بدهید تا خودکار تبادل لینک بشود .......موفق با شید





امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 172
بازدید ماه : 1158
بازدید کل : 34575
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



تماس با ما
نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

Powered by zirebaran.org

خدمات وبلاگ نويسان-بهاربيست